این کتاب ۱۲ فصل دارد . شامل:
فصل اول: روی دیگر نصف جهان، فصل دوم: محرومیت پنهان در سرزمین باران، فصل سوم: روستائیانی که چشم انتظار نگاه زائران جمکران هستند!، فصل چهارم: بشاگرد دیگر دیار فراموشی نیست، فصل پنجم: ما حرفمان را کجا بزنیم، فصل ششم: مردم باید بدانند، فصل هفتم: باورتان نمیشود خودتان بروید ببینید، فصل هشتم: سلام بر کردستان عزیز؛ قبول کنیم که سی سال غفلت کردیم، فصل نهم: سفر به دیار فراموش شدگان، فصل دهم: صدای ما را به مسئولان بالاتر برسانید، فصل یازدهم: هویزه بدون "دوچاهی" معنا ندارد و فصل دوازدهم: دیدیم و به خاطر سپردیم، اشاره کرد. در این تک نگاریها تلاش شده است تا همه جنبهها، فعالیتها و اتفاقات اردوهای جهادی دیده و نگاشته شود.
بخشی از کتاب:
"پیرمرد میگفت: کسی خانه ندارد. فقط چادر. ما فقط برق داریم. دو سال پیش لولهکشی آب کردند، اما آب نیامد. شاید آب کم است و به ما نمیرسد. روستاهای اطراف روزی یکیدو ساعت آب دارند، اما آب روستای ما کلاً قطع است. بارها به فرمانداری، بخشداری، دهیاری و… رفتهایم. خبری نمیشود. میگویند: باشد. اقدام میکنیم… جمهوری این روستا را گم کرده، ولی زمان جنگ گم نبود. روستای پنجاهشصت خانواری ما هفده شهید داده. "
گفتم: "گم نکرده… اگر جمهوری اسلامی شما (محرومان) را گم کند که جمهوری اسلامی نیست… "
امتیاز 0 نفر
برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.