اگر ساکن پاریس بودید و میدانستید که یک شبح در اپرای پاریس، زندگی میکند و مسئولین اپرا، وجود او را از همه مخفی کردهاند، چه میکردید؟ هرگز از کنار ساختمان اپرا رد میشدید یا مسیرتان را عوض میکردید؟ حاضر بودید با علم به این که هر لحظه ممکن است «شبح اپرا» را ببینید یا صدایش را بشنوید، به سالن اپرای پاریس بروید، آرام سر جایتان بنشینید و برنامهی در حال اجرا را با دقت نگاه کنید؟ واقعا او چیست؟ کیست؟ شبح است یا انسانی در قالب شبح؟ سنگدل و مخوف یا عاشق و رئوف؟ کتاب «شبح اپرا»، داستانیست که بر پایهی شایعاتی ترسناک و تلخ و تحقیقات شخصی آقای «گاستون لورو (نویسنده)»، در مورد اپرای پاریس و شبح معروفش نگاشته شدهاست. تحقیقاتی که آقای لورو دربارهی آن، این چنین میگوید: «اول کمی مشکوک بودم؛ اما وقتی «ایرانی» با خلوص کودکانهاش هر چه را که درباره شبح میدانست، برایم تعریف کرد و مدارک وجود شبح را، به ویژه، نامههای غریب «کریستین دائه» را در اختیارم گذاشت ـ نامههایی که سرنوشت وحشتناک کریستین را همانند روزی درخشان روشن میکرد ـ دیگر تردید نکردم. نه! نه! شبح افسانه نبود»
امتیاز 0 نفر
برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.