در آن جنگل آرام، تنها حرکتی که به چشم می خورد، جنبش اشعه های نور میان چتر برگ ها بود که همچون شیشه ای سبزفام می درخشیدند. روباه گردنش را بلند کرد. خبری از صاحبش نبود. نگرانی دردناکی در وجودش افتاد. اسباب بازی را انداخت و پارس کرد. پاسخی نشنید. دوباره و دوباره پارس کرد، اما سکوت تنها پاسخی بود که دریافت کرد. اگر این یک بازی جدید بود، به هیچ وجه آن را دوست نداشت.
امتیاز 0 نفر
برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.