امیر پسری نوجوان است، به همراه خانواده اش به تهران کوچ کرده است. او خانواده ای روستایی دارد و پدری که در زلزل? سال 41 بویین زهرا دچار سانحه شده و کرولال است. هنوز زندگی شان در تهران روی غلتک نیفتاده که پدر تصادف می کند و باید عمل شود. آنها نمی توانند هزینه عمل را فراهم کنند. تنها کسی که حاضر می شود پول عمل را بدهد قربان است. قربان یک شرط برای امیر می گذارد تا پول را بدهد و آن شرط جاسوسی کردن امیر است. او از امیر می خواهد خانه ای را در محله تحت نظر بگیرد و گزارش کارهای آنها را به قربان بدهد. آن هم خانه دختری که امیر عاشقش شده است. امیر در اجبار می پذیرد و متوجه می شود که آنها در طبق? بالای منزلشان به چند انقلابی اسکان داده اند. امیر که در این مدت طی حوادثی دوستی به نام صادق پیدا کرده و هر روز به شناخت بیشتری از جامعه و وقایع اطرافش می رسد.
امتیاز 0 نفر
برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.