"و شاید سرنوشت این گونه بود که دمی از زندگی اش را مونس تو باشد."شب های روشن داستانی عاشقانه، نوشته ی 1848 در شروع کار نویسندگی داستایفسکی است. یک راوی خیال باف بی نام ونشان که سال ها سرگردان خیابان های پترزبورگ است و تک تک خانه ها را می شناسد و برای هریک قصه ای سرهم می کند، برحسب اتفاق با دختری، آشنا و با گذراندن سه روز گرفتار عشقی شورانگیز اما بی حاصل می شود...
امتیاز 0 نفر
برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.