اما دختر با خون سردی نگاهش کرد و گفت: «مهم نیست پادشاهی. هر مردی بایــــد کار و هنـــری بلد باشد. اگر روزی این تــــاج و تخــت را از تو بگیرند چگـــونه می توانی زندگی کنی و شکم خودت و زن و بچه ات را سیر کنی؟»شاه اول خندید، ولی از زیرکی و حرفِ حســـابی که دختر گفته بود خوشش آمد و حرفــش را پذیرفت. بعد گـــفت: «به نظــرت من چه حرفـــه ای یاد بگیــــرم خـــوب است؟»به نظرتان یک پادشـــاه چه حرفه ای یاد بگیرد خوب اســـت؟ پادشــــاه قصه ی ما چه حـــرفه ای یاد می گیرد و چه ســـرنوشتی را از ســـر می گذرانــد؟
امتیاز 0 نفر
برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.