کتاب نبرد با شیاطین اثر دارن شان که یک مجموعه ده جلدی است، یکی از مجموعه کتاب‌هایی است که حتما شما را به خواندن جلد‌های دیگرش وادار می‌کند. در این مجموعه کتاب در اصل به گونه‌ای از فضای داستان استفاده شده است که واقعا نمی‌توان آنها را خارج از دنیای واقعی دانست و حتی تصور کرد. داستانی پر از ماجراهای عجیب و دلهره‌آور است. گرابس گرادی دارای موهای قرمز و سفت دارد و از سنش کمی بزرگ‌تر است. اگر چه او تاریخ را دوست ندارد و بیشتر علاقه‌اش بازی با خواهر بزرگ‌ترش و موش صحرایی است. راستی عاشق بیکن هم هست! خانواده قصد سفر آخر هفته را دراند که او نمی‌رود اما در عوض سفری ترسناک به تاریکی در انتظارش است و...
خلاصه داستان این کتاب:
گروبز از پیشگویی یونی سوان وحشت دارد. کِرنل نابینا شده، و بِک در دست لردلاس است. هر روز تونل‌های بزرگ‌تری گشوده می‌شود وهیولاها دسته دسته از راه می‌رسند. در سراسر دنیا مردم با هیولاها می‌جنگند، به دست آنها کشته می‌شوند یا از چنگالشان می‌گریزند. ولی این تعقیب و گریز بی‌امان تا کجا ادامه می‌یابد؟ اگر گروبز و کِرنِل نتوانند بِک را نجات بدهند و نیروی نهایی کا ـ گاش را آزاد کنند، بر سرِ زمین چه می‌آید؟ آیا کا ـ گاش می‌تواند ـ یا می‌خواهد ـ نتیجه‌ی این جنگ را تغییر دهد یا نیرویی فراتر از آن باید پا به میدان گذارد؟
بهتر است ادامه ماجرا را خودتان بخوانید و حسابی شگفت‌زده شوید.
امتیاز 0 نفر
برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.