داستان این کتاب از زبان یک اسب سیاه که ابتدا سیاه و بعداً زیبای سیاه نامیده میشد، بیان میشود. داستان درد و رنج اسبها در قرن نوزدهم را شرح میدهد و ماجراهایی که یک اسب در دوران زندگیاش از سر می گذراند. زیبای سیاهی که با خواندن کتاب معرفی میشود بخش تاریکی را نشان میدهد که امید در آن جریان دارد . با یک داستان از یک تشبیه زیبا روبرو هستیم . آنا سیوئل به زیبایی مخاطب را وارد دنیای اسبهایی میکند که رام شده اند ، اهلی شده اند و چه زیبا و لطیف و زجر آور رابطه آدمی (تلخ یا شیرین) را بیان میکند . کتاب بیان «گذشت» است . بیان دانا بودن و با فکر کار کردن ، بیان تفکر کردن و داشتن حس خوب نسبت به حیوانات . این کتاب در میان نسل جوان اروپا و آمریکا و کشورهایی که ترجمه ای از این کتاب دارند جای پای خوبی باز کرده . در بطن زندگی مدرن امروزی خواندن کتابی که مخاطب را در میان پستوی احساس آنان با حیوانات جلو میبرد خود امری آرامش بخش است . اما این اثر تنها برای سرگرمی مخاطب نوشته نشده است. شاید سیوئل در کنار معرفی رفتاری که بشر با حیوان دارد و اصلاح این رفتار با دست به دست شدن «زیبای سیاه» در بین مهترها و صاحبهای گوناگون نمایش داده ، خواستار نمایش مسئلهی بزرگتری بوده است یعنی از «خود گذشتگی» .
امتیاز 0 نفر
برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.