رمان جوان (58) - شب احمد (رقعی)

رمان جوان (58) - شب احمد (رقعی)

0
  • 4142
  • جوان و بزرگسال
  • رمان
  • قدیانی
    • محمدرضا جباران
    • ***
    • ***
    • فارسی
    • 1400
    • 9786000814090
    • جوان رمان
150,000 135,000
کتاب های مرتبط

اوستا لطیف درس نخوانده ‌بود؛ ولی قدر گِل ورزیده را می‌دانست و اگر چانه با قاعده در دستـش قرار می‌گرفت، دیوارهـای صافی را بالا می‌برد. طـاق ضـربی را خوب می‌زد. خشت خامِ سه‌چارکی را با گل، معلق در هوا نگه می‌داشت. می‌دانست که این گل ورزیده قیمتی است؛ ولی با چانه‌هایی به این بزرگی، دیوار ظریف از کار درنمی‌آمد. ولی احمد به‌جای پول و آدم و هر چیزی از این قبیل فقط عجله داشت و بدن قوی و سالمی که بتواند به‌جای چند نفر کار کند و چانه‌هایی به این بزرگی در دست استاد بنا بگذارد.

  • قطع
  • نوع جلد
  • بارکد
  • آخرین چاپ
  • تعداد صفحه
  • تیراژ
  • طول
  • عرض
  • ارتفاع
از

امتیاز 0 نفر

برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

جدیدترین ها
طلسم شهر برف
130,000 117,000
پربازدیدترین ها
آشنایی ها - (مجموعه)
90,000 81,000
رمان (57)-مأمور مذاکره
140,000 126,000
فرهنگ مصور بچه ها
250,000 225,000