در کتاب چهارم، وقتی آنی به اسرار سامرساید پی میبرد، به دست آوردن دل پرینگلهای عبوس اولین گامهای پیروزی اوست. "فرسنگها دور از خانه، آنی با دانشگاه هم خداحافظی میکند تا فصلی تازه از زندگیاش را با شغلی تازه و چالشی تازه آغاز کند؛ خانوادهی پرینگل! خانوادهای سلطنتی که خیلی زود به آنی اطلاع میدهند او کسی نیست که آنها برای دبیرستان سامرساید میخواهند. اما وقتی آنی در اتاق دنج برج ساکن میشود حامیانی بینظیر مییابد، دو بیوهزن مهربان و خدمتکار سرکششان!"
امتیاز 0 نفر
برای ثبت نظر، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.